
عاشورا یعنی قطرات اشكی كه حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت ، عاشورا یعنی جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك ،
یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز،
عاشورا یعنی ضجه های كودكانی غریب درصحرایی سوزان ،
یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند ،
یعنی اوج مردانگی و ایستادگی ،
یعنی تجسم تمام غیرت هایی كه در چشمهای نجیب عباس سو سو میزد،
عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاكیها ،
عاشورا یعنی صدای گریه هایی كه از سر تشنگی در گلو خفه میشد،
یعنی پر كردن مشك آب در عین عطش ،
یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ،
یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،
یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها ،
عاشورا یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور،
یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیرنداشت
((بیایید همه با هم ، باطن و ظاهرمان را حسین گونه کنیم ))
التماس دعا
نظرات شما عزیزان:
|